۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

وقتی استاد مدعی اخلاق اسلامی، انسان را به کرم توالت تشبیه می کند آقای مصباح! ادب کجا رفته؟ به خدا و قرآن هم دروغ می بندید؟


ادبیات سخیف و دور از اخلاق مصباح یزدی بار دیگر خبر ساز شد. این روحانی در جلسه اخلاق خود که در “دفتر رهبری” برگزار می شود، ادعا کرد که قرآن می گوید بعضی انسانها از کِرم توالت بدترند! وی البته مثل بسیاری از دیگر ادعاهای خود، منبع و مرجعی برای سخن خود ارائه نداده و نگفته که قرآن کجا از توالت! صحبت کرده و کرم توالت دیگر چه موجودی است!!
آنگونه که رسانه ها گزارش دادند، رئیس موسسه امام خمینی (ره) مدعی شد طبق آیات قرآن کریم بعضی از انسان ها از کِرم توالت بدتر هستند و اظهار داشت: افرادی که آگاهانه مسیر کفر را انتخاب کرده اند، ارزش اینکه کرامت انسانی نصیب آنان شود را نخواهند داشت.
اینکه این استاد اخلاق دفتر رهبری، چنین تحریفی از کلام خداوند را از کجا استنتاج کرده، محلی برای بحث و بررسی علما و اهل تفسیر است، و نیز اینکه چنین آشکارا بر منبر پیامبر(ص) نشستن و دروغ بستن به خدا چه حکمی دارد؛ باید اهل علم نظر بدهند. اما چنین ادبیاتی از سوی کسی که درس اخلاق می دهد، مساله ای است که مورد توجه افکار عمومی می تواند باشد.
وقتی خداوند در معنای عام انسان را “احسن الخالقین” و “خلیفه الله فی الارض” می نامد، منتصب کردن چنین خلقتی به کرم! آن هم کرمی در توالت!! از عجایبی است که احتمالا فقط آقای مصباح قادر به پاسخگویی آن خواهند بود.
برای کسی که در مقام یک سخنران، عالم مذهبی و معلم اخلاق لب به سخن می گشاید، بی شک باید رعایت همه جوانب کلام که در قران کریم به آن سفارش شده است، مراعات شود.
فصاحت، بلاغت، ملایمت کلام، استفاده از واژه های متعارف و سالم از اولیه ترین اصول فن بیان است که متاسفانه از سوی برخی از خطیبان و سخنرانان مدعی رعایت نمی شود.
نه تنها جلسات درس و بحث مصباح یزدی بلکه منابر سخنرانی و نماز جمعه ما به جای اینکه محلی باشد برای اشاعه فرهنگ و ادبیات قرآنی به مکانی برای تخلیه مشکلات درونی و یا عقده های سیاسی بدل شده است.
وقتی سخنران نماز جمعه با فریاد و غوغا می خواهد حرف خود را به کرسی بنشاند، لابد معلم اخلاقش هم باید انسان ها را به کرم تشبیه کند. آن هم معلم اخلاقی که قاعدتا باید کلام و عملش نمونه و الگو برای مخاطبان باشد.
یکی از معضلاتی که طی دهه های اخیر گریبان کشور و مردم را گرفته، این است که هر کسی فکر می کند می تواند در هر امری صاحب نظر و عقیده باشد. در حالی که حتی در حوزه های علمیه علما و مراجع به حداقل سخن اکتفا می کردند، این روزها برخی از روحانیون محترم خود را صاحب نظر در هر عرصه ای اعم از فرهنگ، سیاست، روابط بین الملل، اخلاق، اقتصاد، روابط اجتماعی و …. می دانند و نتیجه همان می شود که یک روز برای سیاست کشور نسخه می پیچیدند و کشور را به ورطه نابودی می کشانند و دیگر روز اشرف مخلوقات را کرم توالت می خوانند.
مصباح یزدی، روحانی هفتاد و هفت ساله ای که در سال های جوانی کمتر در معرض رسانه ها بود، طی سال های گذشته هر از گاهی می تواند به سوژه ای برای رسانه ها تبدیل شود. چه وقتی به حمایت تمام قد از احمدی نژاد می پردازد و او را دولت منتخب امام زمان می نامد و چه آن دیگر روز که با یک چرخش صد و هشتاد درجه ای مردان احمدی نژاد را وابسته به لژهای فراماسونری می نامند و رییس هیات دولت را “مسحور” رحیم مشایی.
عجبا که این عضو مجلس خبرگان طی سال های اخیر هم ارادت خاصی به رهبری پیدا کرده است. همان کسی که به گفته هم بحث هایش، معتقد بود آیت الله خامنه ای سواد خواندن سیوطی را حتی از رو هم ندارد، حالا وی را قطب عالم وجود و رهبر دو عالم و نایب برحق امام زمان می داند و اطاعت از او را واجب تر از اطاعت از خدا!
امید است آقای مصباح یزدی بعد از بیش از شصت سال مطالعه و علم آموزی در مکتب امام صادق علیه السلام، آموزه های این امام معصوم را سرلوحه امور خود قرار دهد که می فرماید: ” اِنْ اُجِّلْتَ فی عُمْرِکَ یَوْمَیْنِ فَاجْعَلْ اَحَدها لاَِدَبِکَ تَسْتَعینَ بِهِ عَلَی یَوْمِ مَوْتِکَ؛ اگر از عمرت تنها به میزان دو روز مهلت داده شدی، یک روزش را برای ادب خود اختصاص بده تا برای روز مرگ از آن کمک بگیری.”
بدون شک اگر متانت و دقت در گفتار نشانه ادب است، گفتار زشت و بددهانی، زشت گویی، دشنام و توهین، از نشانه های بارز بی ادبی است.
آرزو کنیم که همه ما همانگونه که پیامبر رحمت و مکارم اخلاق، خود را تربیت شده حضرت حق می دانست، خداوند نیز ما را اینگونه تربیت کند که زبان و کلام و عمل مان موحب سختی و مشقت برای دیگر مردم نباشد. “ادبنی ربی فاحسن تأدیبی”.
کلام خود را با سخن گرانمایه مرحوم علاّمه طباطبایی که این روزها به ناحق مصباح یزدی را به او تشبیه کرده اند، به پایان بریم که روحش شاد و راهش پر رهرو باد: “علم اخلاق، فنّی است که از ملکات انسانی مربوط به نیروهای نباتی و حیوانی و انسانی بحث می کند و فضایل ملکات را از رذایل آنها جدا و ممتاز می سازد تا انسان بتواند به واسطه تجلی و اتصاف به فضایل اخلاقی، سعادت علمی خود را تکمیل نماید و در نتیجه، افعال و رفتاری داشته باشد که موجب ستایش عموم و مدح جامعه انسانی گردد. البته آنچه به عنوان هدف علم اخلاق ذکر شد، به عقیده علمای اخلاق یونان بوده است؛ ولی از نظر ما هدف اخلاق اسلامی «اِبْتغاءِ وجه اللّه» [و رسیدن به رضایت خداوندی] است نه رسیدن به مدح و ثنای اجتماعی و نه [حتّی صرف رسیدن [به فضیلت و کمال انسانی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر